So, so you think you can tell
خوب،خوب فکرکردی میتونی
Heaven from Hell
برای بهشت از دوزخ سخن بگویی؟
Blue skies from Pain
وبرای آسمان های آبی از درد بگویی؟
Can you tell a green field
آیا میتوانی برای زمینی سبز
From a cold steel rail ?
از خطوط آهن سردپولادین بگویی؟
A smile from a veil ?
و برای لبخند ازپوششی نقابین؟
Do you think you can tell
فکر میکنی میتوانی بگویی؟!
And did they get you to trade
وآیا آنها تورا در تجارت شرکت دادند؟
Your heroes for ghosts ?
آیا قهرمانانت را با تجسم ارواح عوض کردی؟
Hot ashes for trees ?
آیا خاکستر گرم را با درختانت عوض کردی؟
Hot air for a cool breeze?
وهوای گرم را با بادخنک؟
Cold comfort for chains ?
و آیا زنجیر هارا به راحتی کاذب ترجیح دادی؟
And did you exchange
آیا معاوضه کردی؟!
A walk on part in the war
نقش سربازی سیاهی لشگر را
For a lead role in a cage
به جای رهبری یک قفس بازی کردی؟!
How I wish, how I wish you were here
چقدرآرزو دارم! چقدر دلم میخواهد این جا بودی!
We’re just two lost souls swimming in a fish bowl
ما همچون دو روح گمشده در تنگ بلور هستیم
Year after year
سالها بعد از سالها
Running over the same old ground
به همان جای تکراری میرسیم
What have we found ?
در این میان چه عایدمان شده است؟
The same old fears
ترس های تکراریه گذشته
Wish you were here
کاش اینجا بودی!